مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • استاندارد اویل، شرکت و تراست | استاندارد اویل، شرکت و تراستِ šerkat-o(va)\ \ t[e]rāst-e [e]stāndārd oyl، شرکت و تراست نفتی آمریکایی. این تشکیلات گسترده در ایالات متحده از 1870 تا 1911م، امپراتوری صنعتی جان دِیویسِن راکِفِلِر و شریکانش را تشکیل می‌داد و همۀ جریان تولید، پالایش، فروش و حمل فراورده‌های نفتی را در آن کشور کم‌وبیش در دست داشت.
  • استامبولف، استفان | اِستامبولُف \ [e]stāmbolof\ ، اِستِفـان نیکـولُـف (1854-1895م/ 1270-1313ق)، دولتمرد بلغار و نخست‌وزیر مستبد این کشور(1887-1894م) که او را غالباً «بیسمارک بلغار» می‌خواندند.
  • استاندال | اِستاندال \ [e]stāndāl\ ، یـا اِستَندال، نـام مستعارِ ماری ـ آنری بِیل (1783-1842م/ 1198- 1258ق)، خلاق‌ترین نویسندۀ فرانسوی نیمۀ نخست سدۀ 19م. او بیشتر با کارهای داستانی‌اش شناخته می‌شود که برترین آنها سرخ و سیاه (1830م؛ ترجمۀ فارسی: 1335ش) و صومعۀ پار6 [پارما] (1839م؛ دارای ترجمۀ فارسی) است.
  • استانبول | اِستانبول \ estanbu(o)l\ ، نیز اِسلامبول، شهر و استانی در ترکیه. شهر استانبول بزرگ‌ترین شهر و مهم‌ترين ‌مركز اقتصـادی، بازرگانـی‌، صنعتـی‌، فـرهنگـی ـ هنـری و جهانگردی‌ تركیه،‌ و مركـز استان استانبول است‌. این‌ شهر تاریخی‌ مدتها پایتخت‌ امپراتوریهای‌ بیزانس (روم شرقی) و سپس عثمانی (تا 2 ربیع‌الاول 1342ق/ 13 ا...
  • استانگنلیوس | اِستانگنِلیوس \ [e]stā[n]gneliyus\ ، اِریک یوهان (1793-1823م/ 1207- 1238ق)، شاعر سوئدی. شعرهای او در شمار بهترین اشعار رمانتیک ادبیات سوئدی است.
  • آستانه | آستانه \ āstāne\ ، شهری کهن و تاریخی در شهرستان شازند در استان مرکزی. این شهر با میانگین 020،2 متر ارتفاع از سطح دریا، در ´53 ° 33 عرض شمالی و ´21 °49 طول شرقی، و در 8 کیلومتری جنوب غربی شهر شازند (سربند) ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای...، 8) و 36 کیلومتری جنوب شهر اراک واقع است. راه‌آهن سراسری از کنار این شهر می...
  • استاوانگر | اِستاوانگِر \ [e]stāvānger\ ، شهـر، بنـدر و مـرکز استـان رُگالان در جنوب غربی نروژ، در ساحل اقیانوس اطلس و در 160کیلومتری جنوب بَرگِن. این شهر در کنارۀ شرقی شبه‌جزیره‌ای قرار دارد و با دریای نروژ در غرب، و آبدرۀ‌ گان، شاخۀ جنوبی آبدرۀ بزرگ بُکن، در شرق، هم‌جوار است. استاونگر در سدۀ 8م مسکونی شد. در سدۀ 12م، ه...
  • استاوت، جرج فردریک | اِستاوت\ [e]stāwt\ ، جرج فرِدریک (1860-1944م/ 1238-1323ش)، فیلسوف و روان‌شناس انگلیسی و صاحب آثاری برجسته در روان‌شناسی فلسفی. در دانشگاه کِیمبریج درس خواند و سپس در همان‌جا و در دانشگاههای آکسفِرد و سِنت اَندروز با سمت مدرس و استاد روان‌شناسی و منطق و متافیزیک، تا بازنشستگی در 1936م، درس گفت و سالهای آخر عمر...
  • استاویسکی، ماجرای | اِستاویسکی ، ماجرایِ \ mājarā-ye [e]stāviski\ ، رسوایی مالی و سیاسی‌ای که فرانسه را در 1934م/ 1312ش تکان داد. این رسوایی زمینه را برای تبلیغات جناح راست فراهم آورد و به بحرانی بزرگ در تاریخ جمهوری سوم (1870-1940م) انجامید.
  • استاورپل | اِستاورُپُل \ [e]stāvropol\ ، شهر و منطقه ای در جنوب غربی روسیه.
  • استاین | اِستاین \ [e]stāyn\ ، سِر مارک اورِل (1862-1943م/ 1241-1322ش)، ایران‌شناس، باستان‌‌شناس و پژوهشگر زبانهای شرقی. استاین در شهر بوداپست در خانواده‌ای اهل فرهنگ از یهودیان مجارستان به دنیا آمد و پس از آغاز تحصیل در زادگاهش، در 10 سالگی به شهر درِسدِن رفت و در آنجا زبانهای لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی را فراگ...
  • آستانه اشرفیه | آسْتانۀ اَشْرَفِیّه، یکی از شهرستانهای استان گیلان، واقع بر کنارۀ شرقی سفیدرود با 384 کمـ2 مساحت و 324‘100 نفر جمعیت (سرشماری 1365ش). این شهرستان از سمت شمال به دریای خزر، از خاور و جنوب به شهرستان لاهیجان و از باختر به کوچصفهان و لشت نشا محدود است و دارای 2 بخش مرکزی و بندر کیاشهر است. در تقسیمات جغرافیایی ک...
  • استاین، گرترود | اِسـتـایـن \ [e]stāyn\ ، گِـرتـرود (1874-1946م/ 1253-1325ش)، بانوی نویسندۀ آمریکایی. او در پنسیلوانیا زاده شد و در 1898م در رشتۀ روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شد. پس از 1903م بیشتر در پاریس می‌زیست و در آنجا محفلی تشکیل داده بود که نویسندگان، آهنگ‌سازان و نقاشان پیشرو، از قبیل پیکاسو، ماتیس و کوکتو، از جملۀ اعضای آ...
  • استاین بک، جان |
  • استانیسلاوسکی | اِستـانیـسلاوسـکـی \ [e]stānislāvski\ (در روسـی: ستانیسلافسکیّ \ stānislāfskiy\ )، کُنستانتین، نام هُنریِ کنستانتین سِرگِیِویچ آلِکسیِف (1863- 1938م/ 1241-1317ش)، بازیگر، کارگردان و تهیه‌کنندۀ تئاتر روس. او بیشتر به‌سبب ابداع روشی در بازیگری و آموزش بازیگران شناخته می‌شود که سیستم یا مِتُد استانیسلاوسکی نام د...
  • استانیسلاف | اِستانیسلاف \ [e]stānislāf\ ، نـیـز در دیـگـر زبـانـهـای اروپایی: استانیسلاس، یا استانیسلاوس، نام دو تن از شاهان لهستان:
  • استبد | اَستَبِد \ astabed\ ، از مناصب دولتی دربار ساسانیان. از این منصب در منابع معدودی یاد شده است. کریستن‌سن برپایۀ اشارۀ یوشع استیلیتس در ذکر حوادث سالهای 502 و 503م، استبد را در زمرۀ وزیران و «وزیر امور مهمّۀ ایرانیان» می‌داند (کریستن‌سن، 59).
  • استبرق |
  • استبداد | استبداد \ estebdād\ ، هفته‌نامۀ مشروطه‌خواه که انتشار آن به سردبیری و نویسندگی شیخ مهدی قمی، ملقب به شیخ‌الممالک، از 5 جمادی‌الآخر 1325، حدوداً یک سال پس از امضای فرمان مشروطیت، در تهران آغاز شد.
  • استبدادی، حکومت | استبدادی، حکومتِ \ hokumat-e estebdādi\ ، نظامی سیاسی مبتنی بر اقتدار نامحدود و متمرکز، و حکومت مطلقه. ماهیت چنین نظامی این است که قدرت حاکم قانوناً قابل بازخواست یا نظارت از سوی نهادی دیگر، اعم از قضایی، قانون‌گذاری، دینی، اقتصادی یا انتخابی، نیست. معمولاً یک دیکتاتور در رأس حکومتهای مستبد فرمان می‌رانَد. لو...
  • استپاناکرت |
  • استپان |
  • استاینمتس | اِستـاینمِتس \ [e]stāynmets\ ، چـارلـز پـروتیـوس (نـام اصلی او در آلمانی: کارْل آوگوست رودُلف اِشتاینمِتس) (1865-1923م/ 1244-1302ش)، مهندس برق آلمانی ـ آمریکایی.
  • استپ، منطقه | اِستِپ، منطقۀ \ mantaqe-ye [e]step\ ، منطقه‌ای مرتعی به طول حدود 000‘8 کم‍ در اوراسیا که از مجارستان در غرب تا منچوری در شرق امتداد دارد. استپ واژه‌ای اسلاوی، به معنی سرزمینی کم و بیش هموار و خشک است. رشته‌کوههایی منطقۀ استپ را قطع، و آن را به بخشهای متفاوتی تقسیم می‌کنند؛ اما مردمان سوارکار ساکن استپ پیوسته ...
  • استبداد صغیر | استبدادِ صغیر \ estebdād-e saqir\ ، عنوانی برای دورۀ یک‌سالۀ مبارزۀ آشکار محمدعلی‌شاه قاجار با مشروطیت، از به توپ بستن مجلس (23 جمادی‌الاول 1326ق/ 2 تیر 1287ش) تا پیروزی نهایی مشروطه‌خواهان و خلع وی از سلطنت (27 جمادی‌الثانی 1327ق/ 25 تیر 1288ش). در این عصر، پیکارهای خونین میان عوامل استبداد و مشروطه‌خواهان د...
  • استتار | استتار\ estetār\ ، در اخترشناسی، پنهان شدن نور یک جسم نجومی، غالباً ستاره، توسط جسم نجومی دیگر، مانند سیاره، قمر، یا ستارۀ دنباله‌دار. برای نمونه، خورشیدگرفتگی (کسوف) همان استتار خورشید توسط ماه است. هنگامی که ستاره‌های بزرگْ پشت ماه پنهان می‌شوند، اخترشناسان می‌توانند میزان کاهش نور آنها و قطرشان را (بر حسب ...
  • استتن، جزیره | اِستَتِن، جزیرۀ \ jazire-ye [e]staten\ ، جزیره و بخشی در شهر نیویورک، واقع در جنوب شرقی ایالت نیویورک در ایالات متحدۀ آمریکا. این جزیره در منطقۀ موسوم به «بندرگاه نیویورک»، واقع در جنوب مَنهَتَن، و میان نیوجِرسی و بروکلین قرار دارد. استتن به‌همراه چند جزیرۀ کوچک‌تر، شهرستان ریچمِند در ایالت نیویورک، و بخش است...
  • استتوسکوپ |
  • استجی، عبیدالله |
  • استحسان | اِستِحسان \ estehsān\ ، اصطلاحی برای روشی از روشهای اجتهادی در فقه اهل سنت که غالباً در عرض قیاس مطرح می‌شود. این واژه در لغت به معنی «نیکو شمردن» است و در فقه سدۀ نخستین، نمودی از عنصر اجتهادالرأی بود که در فقه سدۀ 2ق، به‌ویژه نزد ابوحنیفه و پیروان او، مفهومی محدودتر و مشخص‌تر یافت. در نگرشی کلی و با لحاظ‌کر...
  • استخر | استخر \ estaxr\ ، نشریه‌ای که با عنوان روزنامه، از مرداد 1297تا 1311ش (تاریخ1306ش ذکرشده در برخی منابع، صحیح نیست)، هفته‌ای یک‌بار، و بار دیگر از 1321 تا اسفند 1341، هفته‌ای دوبار در شیراز منتشر می‌شد. مندرجات آن حاوی خبر رویدادهای جاری، به‌ویژه مربوط به فارس، و اخبار و مسائل اجتماعی و فرهنگی بود. ناشر و مدیر...
  • استخوان، در رفتگی | استـخـوان، دررفتـگیِ \ dar-raftegi-ye osto(e)xān\ ، جابه‌جا شدن استخوانهای تشکیل‌دهندۀ مفصل و ایجاد پارگی در بافتها به دنبال آن.
  • استخوان، پوکی | استخوان، پوکیِ \ puki-ye osto(e)xān\ ، یا اُستِئوپوروز، بیماری‌ای که ویژگی آن، نارسایی تولید ماتریکس استخوان (مادۀ اصلی تشکیل‌دهندۀ استخوان)، یا کاهش شدید محتوای کلسیم استخوان است. در اُستِئوپِنی نیز کاهش تودۀ استخوانی دیده می‌شود، اما به اندازۀ پوکی استخوان، شدید نیست. در شکل حاد پوکی استخوان، مقدار زیادی کل...
  • استخدام | استخدام \ estexdām\ ، اصطلاحی در حقوق اداری. این اصطلاح در لغت به معنی به کار کشیدن کسی است و در فقه نیز به کار رفته است: استخدام حُر یعنی استیجار انسان در اجارۀ اعمال (نک‍ : جعفری لنگرودی، 313).
  • استجه | اِستِجه \ esteje(a)\ ، یـا اَستیجـی (در اسپـانیـایـی: اِثیخـا)، شهری کهن در جنوب غربی اسپانیا. این شهر در استان سِویل (سِویّا) در منطقۀ اندلس (آندالوسیا) قرار دارد (اصطخری، 41؛ ابن‌فرضی، 305؛ ابن‌عبدالمنعم، صفة...، 142؛ EB، EA، ذیل «اِثیخا»؛ GLE، «فرهنگ...»، ذیل «اِثیخا»).
  • استخاره | استخاره \ estexāre\ ، از کـهـن‌تــریـن‌ شـیـوه‌هـای مصلحت‌اندیشی و رهنمود‌جویی از خداوند در میان مردم. عامۀ مردم ایران گاهی استخاره را برابر فال (ه‍ م) و به معنی آن به کار می‌برند. برخی نیز استخاره و فال را از روشهای قدیم و سنتی پیشگویی می‌دانند (ماسه، 243). پس از ظهور دینهای توحیدی و اعتقاد به پروردگار یکتا،...
  • استپائیان | اِستِپانیان \ [e]stepāniyān\ ، سِـروژ (نـام مستعـار: سِـژان) (1307-1375ش/ 1928-1996م)، مترجم ایرانیِ‌آثار ادبی. او بیشتر به‌سبب ترجمۀ مجمو‌عۀ آثار آنتون چخوف (ه‍ م) شناخته می‌شود.
  • استخر | استخر \ estaxr\ ، یا اصطخر، شهری‌ کهن‌ و یكی‌ از تقسیمات‌ اداری پنج‌گانۀ اوایل‌ دورۀ اسلامی‌ در استان‌ فارس‌. معنای واژۀ استخر را‌ سخت‌ و نیرومند (بارتولمه‌، 1591‌؛ رایشلت‌، 269) و نیز قلعۀ نظامی ‌دانسته‌اند (هرتسفلد، «تاریخ‌...»، 45 ؛ فرای‌، 10). ویرانه‌های‌ شهر استخر را در محل، تخت‌طاووس‌ می‌نامند (مصطفوی‌،...
  • استخوان | استخوان \ osto(e)xān\ ، بـافـتی سخت کـه استخوان‌بندی (ه‍ م) بدن مهره‌داران را تشکیل می‌دهد.
  • استپانوس، کلیسای | اِستِپانوس، کلیسایِ \ kelisā-ye [e]stepānus\ ، یکی از مشهورترین کلیساهای ارمنیان. دِیر و کلیسای استپانوس در غرب شهر جلفا، نزدیک روستای دره شام در شهرستان ماکو در استان آذربایجان غربی قرار دارد (نک‍ ‍: مشکوٰتی، 14) و به نام استفانوس قدیس(ه‍ م؛ در ارمنی: استپانوس) نام‌گذاری شده است.
  • استر |
  • استخوان، نرمی | استخوان، نرمیِ\ narmi-ye osto(e)xān\ ، یا اُستِئومالاسی، از دست‌رفتن تدریجی کلسیم و فسفر استخوانها در بزرگ‌سالان. این حالت که به نرم‌شدن و خم شدن استخوانها، و افزایش شکنندگی آنها می‌انجامد، ممکن است پس از چند آبستنی یا در سنین پیری روی دهد.
  • استرابادی، میرزامحمد | استرابادی \ astar-ābādi\ ، میرزا محمد بن علـی بن ابراهیم (د 1028ق/ 1619م)، عالم و رجالیِ امامی.
  • استرابادی، محمدامین |
  • استراباد اردشیر |
  • استرابادی، رضی الدین | استرابادی \ astar-ābādi\ ، رضی‌الدیـن محمد بـن حسـن، معروف به رضی (د اندکی پس از 688ق/ 1289م)، ادیب و نحوی شیعی. آگاهی از زندگانی او بسیار اندک است. احتمال می‌رود وی در استراباد زاده شده، و در آنجا زیسته باشد، اما بخش عمدۀ زندگی او در نجف گذشته است (بغدادی، 28؛ شوشتری، 569). آوازۀ رضی استرابادی مدیون دو شرحی ...
  • استرابن | اِسترابُن \ [e]st[e]rābon\ ، در لاتین: اِسترابو (ح 63ق‌م ـ ح 21م)، جغرافی‌دان و مورخ یونانـی. کتـاب جغرافیا ی او تنها تألیف موجود دربارۀ همۀ اقوام و سرزمینهایی است که در زمان حکومت امپراتور آوگوستوس (27ق‌م -14م) برای یونانیان و رومیان آشنا بودند.
  • استرابادی | استـرابـادی‌ \ astar-ābādi\ ، شـرف‌الـدیـن، نـام کـامل او: شرف‌الدین‌ علی حسینی ‌استرابادی نجفی، از علمای امامیه در سدۀ 10ق/ 16م. او شاگرد محقق کرکی بود (مجلسی، 13؛ افندی، 66-67). مجلسی و شیخ حر عاملی وی را ستوده‌اند (مجلسی، همان‌جا؛ حر عاملی، 131).
  • استرابادی | مـیرزا محمدمهدی خان (د ح 1173ق/ 1760م)، فرزند محمدنصیر، منشی و وقایع‌نگار نادرشاه افشار. گفته‌اند که او «کوکب» تخلص می‌کرده است (کشمیری، 10، 111). وی باغبان‌باشی شاه‌سلطان‌حسین بود و پس از او، اشرف افغان را مدح گفت و پس از فرمانروایی نادر، منشی و وقایع‌نگار او شد (همو، 10؛ انوار، 3).
  • استر | اِستِر \ ester\ ، دسته‌ای از ترکیبات آلی که واکنش آنها با آب، الکلها و اسیدهای آلی یا غیرآلی را پدید می‌آورد. استرها معمولاً از کربوکسیلیک‌اسید مشتق می‌شوند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: